Canalblog
Suivre ce blog Administration + Créer mon blog

شهریارنامه

27 décembre 2012

آیا جهان عرب دموکراتیک می شود؟

موضوع در حوزه مباحث جامعه‌شناسي سياسي بود، تا جايي كه برخي صاحبنظران خطر كردند و مبحث گذار به دموكراسي را مترادف با جامعه‌شناسي سياسي خواندند. در چنين فضايي بود كه ميان تقسيم بندي‌هاي گوناگون ميان شيوه‌ها و روش‌هاي تحقق دموكراسي مطرح مي‌شود و از موج‌هاي گوناگون گذار صحبت مي‌شد. اما ظهور وقايعي در عرصه بين‌المللي چنين مباحثي را به حاشيه راند يا دست كم بازانديشي پيرامون آن را ضروري ساخت. نخستين واقعه بازگشت بسياري از كشورهايي كه گفته مي‌شد فرآيند گذار در آنها صورت گرفته و ناكامي تجربه‌هاي ايشان در تحقق دموكراسي بود. شكست اين تجربه‌ها موجب شد كه بحث‌هايي در اين زمينه صورت بگيرد كه آيا تحقق مردمسالاري بدون زمينه‌هاي آزادانديشي امكان دارد يا نه؟ آيا فرآيند گذار از بالا ممكن است يا خير؟ آيا هميشه آن ميل گريز از آزادي در ميان توده‌ها وجود ندارد؟ در همين زمينه ترديدهايي جدي ميان صاحبنظران در حمايت كشورهاي غربي به ويژه امريكا از فرآيندهاي گذار پديد آمد و انگيزه‌هاي دولت‌هاي غربي به ويژه در گزينش‌هاي مساله‌دارشان در بحث از امكان گذار در برخي جوامع و ناديده گرفتن برخي ديگر مورد بحث قرار گرفت. دومين رخدادي كه عرصه بين‌المللي را تحت تاثير قرار داد، بحران اقتصادي در مهم‌ترين مراكز اقتصادي دنيا يعني امريكا و اروپا بود. اين امر همزمان بود با قدرت گرفتن اقتصادهايي كه يا حاشيه‌يي تلقي مي‌شدند (مثل هند و برزيل) يا به جهت رويكردهاي ايدئولوژيكي‌شان خطري محسوب نمي‌شدند (مانند چين) . پيامدهاي بحران اقتصادي در تمام عرصه‌هاي بين‌المللي در مسائل سياسي نيز تاثيرگذار بود و بحث از گذار را به حاشيه راند، ضمن اينكه مساله اقتصاد را به جاي مسائل سياسي در مركز مباحث بين‌المللي گذاشت. سومين رخدادي كه معادلات جامعه شناسان سياسي را تغيير داد، ظهور جنبش‌هاي پي‌درپي كشورهاي عربي بود، اعتراضاتي كه در مواردي به سرنگون شدن دولت‌هايي مستبد و ديكتاتور انجاميد (نمونه‌هاي تونس، مصر و ليبي) در ساير موارد همچنان كشمكش‌هاي خونبار و بي‌پايان ادامه دارد (مورد سوريه و بحرين) و در مواردي ديگر چون عربستان و... آتش زير خاكستر محسوس است و پر واضح است كه دولت‌هاي عربي سخت به دست و پا افتاده‌اند، تا چاره‌يي براي اعتراضات احتمالي بيابند و علاج واقعه قبل از وقوع كنند. آنچه باعث مي‌شود كه بحث پيرامون اين جنبش‌ها از مبحث دموكراتيزاسيون فاصله بگيرد، سرنوشت مبهم كشورهايي است كه اين تغييرات در آنها رخ داده است. مطالعه وضعيت كشورهايي چون مصر و ليبي به خوبي آشكار مي‌سازد كه پايان تاريخ آن طور كه تحليلگراني چون فوكوياما مي‌گفتند، ليبرال دموكراسي نيست و اينكه بهشت آمال همه كشورها را دموكراسي‌هايي از نوع غربي تلقي كنيم، ساده انگاري و خام‌انديشي است

کل متن را در روزنامه اعتماد بخوانید

Publicité
Publicité
شهریارنامه
Publicité
Archives
Publicité